مواد مخدر صنعتی با جنگی آرام و بی صدا علیه جوانان ایرانی
مواد مخدر صنعتی با نام های غریب و آشنایی مانند کراک، شیشه و ... در شهرهای بزرگ کشور بویژه تهران، هم به آسانی تهیه می شود و هم با کمترین رد و اثری قابل مصرف است.بی بو، بی دود و در مراحل اولیه اعتیاد با کمترین تغییر در ظاهر افراد، اقبال زیادی کسب کرده است. آنها که از سر تفنن و تفریح ، مواد غیر صنعتی مصرف می کردند و تحت فشار خانواده قرار داشتند، به سمت مصرف این مواد گرایش پیدا کرده اند. اکنون خانواده های زیادی هستند که درگیر این بلای ویرانگر شده اند. بازپروری و بازسازی افراد آسیب دیده از مواد صنعتی به شدت دشوارتر از مواد مخدر معمول است; هم هزینه ترک آن بالا است و هم اثرات شیمیایی آن بر متابولیسم بدن فرد آسیب دیده شدید است.حتی گفته می شود، برخی از آنها قربانی خود را در زمانی کمتر از 6 ماه به قبرستان می فرستند.در باره کراک ماده ای که گفته می شود عصاره هروئین به بیان دیگر هروئین 98 درصد غنی شده است، می گویند: طعمه خود را به سرعت از پا می اندازد و در نهایت فرد بگونه ای از نظر جسمی آسیب می بیند که اگر پوستش را بکشید، آن تکه در دستشان می ماند. دود و بو ندارد و به راحتی هم قابل استعمال است، تاجایی که در بهشت زهرای تهران نیز اطلاعیه هایی در خصوص غسل و شست و شوی این دست از مردگان وجود دارد.خانواده های گرفتار این ماده صنعتی معتقدند اگر اطلاع رسانی درست صورت گرفته بود، جوانشان در این گرداب غرق نمی شد. به نظر می رسد، حالا در مقابل این مواد همه ارکان جامعه تسلیم شده باشند، خانواده، مدرسه، دانشگاه، نیروی مبارزه کننده با مواد مخدر و ... همه دچار وضعیت آچمز شده اند.در میادین و چهارراه های پرتردد و پارک ها به راحتی می توان عوامل توزیع را مشاهده کرد. مجازات دست اندرکاران عمده مواد مخدر و سران مافیایی آنان به میزان جنایتی که می کنند وحشتناک نیست و اخیرا نیز از مهار یا دستگیری عناصر اصلی یا شاکله های آنان خبری درج نمی شود. در صفحات حوادث فقط اخبار قتل و جنایت است که تنها در لابلای خبر تنظیم شده می توان رد مواد مخدر را دید. حتی برادر و پدرکشی و خانواده کشی و تجاوز جنسی روبه افزایش هم در غالب موارد گزارش شده، مرتبط با مواد مخدر و اعتیاد است.آنطور که خود معتادان می گویند: تاثیر مواد جدید صنعتی بحدی شدید است که معتاد به آن حتی قادر به تشخیص اعمال و رفتارش نیست.اکنون جغرافیای مواد مخدر تهران حد و مرزی نمی شناسد. اگر یک روز در گوشه ای از بیقوله های تهران یا مثلا خاک سفید باید به دنبال ریشه می رفتیم، امروز هیچ محله ای مصونیت ندارد.به وفور و ارزان یافت می شود، درآمد بالایی برای دست اندرکاران تهیه و توزیع آن دارد و هزینه های مجازاتی مرتبط به آن نیز چندان نیست. انگار مشغول شخم زدن تمام بدنه جامعه هستند.درسانه های داخلی طی سالهای گذشته، سوژه های مختلفی مانند امنیت بوستان ها، پارک های جنگلی مانند "بستان" ، کارتن خوابها و ... را مورد بررسی قرار داده و گزارشهایی تهیه کرده اند.اماگزارش گزارشگران ما در هفته های اخیر حاکی است که وضعیت جامعه از مرزهای خطر در حال عبور است ... کار از انجام چند گفت و گو یا توصیف وضعیت معتادانی که شبها را تا صبح در معابر و گوشه های دنج اما یخ زده شهر سپری می کنند، گذشته است.جریان مواد صنعتی، اکنون نه به صورت یک جریان عادی که به شکل یک جریان هدفمند و کاملا برنامه ریزی شده، در حرکت است و به یک موج و یک طوفان می ماند. در کنار این گردباد سیاه، مراکز و موسساتی با عناوین مختلف تشکیل شده اند و اکثر آسیب دیده ها هم برای نجات از گردابی که نمی شناختنش به آن پناه می برند، بی آنکه کسی برآوردی از عملکرد و نتایج فعالیت آنها داشته باشد.برادر یک معتاد می گفت، هنگامی که برادرم به یکی از این مراکز در حومه تهران مراجعه کرد، فقط الکل مصرف می کرد، خسته شده بود و کمک می خواست، اما پس از مدتی که از آن مرکز برگشت و دیگر الکل مصرف نکرد، متوجه شدم "کراک" مصرف می کند. او می گفت ، قصد متهم کردن این مراکز را ندارد، اما بهرحال و بهر دلیل این اتفاق افتاده است.خبرنگاران ما با چند نفری در باره علل و ریشه های جریان قدرتمند اخیر مواد مخدر صحبت کردند که جمع بندی این صحبت ها چنین است:
- طی سالهای اخیر برخلاف اوایل انقلاب، بحث مواد مخدر در دعوای اینکه معتاد مجرم است یا بیمار گم شد و عوامل تهیه و توزیع آن بیشترین سود و بهره را برده اند.
-عدم مجازات واقعی عاملان تهیه و توزیع مواد مخدر یک دلیل عمده براه افتادن این جریان است، همانطور که در سالهای اخیر بخاطر مسامحه با جنایتکاران جنسی، برمیزان تجاوزهای به عنف به حد قابل ملاحظه ای اضافه شده ، اکنون سالها است که خبر جدی درباره مجازات عاملان مواد مخدر نداشته ایم، مواد مخدر کاری پردرآمد برای گروهی از جوانان بیکار که زمینه جرم زایی دارند، بوده است، فعالیتی که جریمه اش سنگین نیست، دلیل افزایش قتل و تجاوزات جنسی هم همین است. افراد دارای زمینه انجام قتل و جنایت وقتی می بینند رضایت اولیا راه فرار را بازگذاشته، با اعتماد به نفس بیشتری عمل می کنند. یا اینکه عوامل تجاوزات جنسی، مجازات سنگینی پیش رو نمی بینند و قربانی هم از ترس اینکه متهم به "رضایت و میل شخصی" نشود، شکایت نمی کند، پس جرایم در این بخش هم افزایش خواهد یافت، کما اینکه چنین شده است.
- مافیای مواد مخدر در ایران ریشه دوانده و قدرتی به هم زده بطوری که نهادهای مبارزه کننده، از مهار آن عاجز مانده اند.
- مبارزه علیه مواد مخدر در ایران دارای منطق نبوده است. اگر بجای سرمایه گذاری بر روی بستن مرزها، فضا را برای فعالیت عوامل توزیع در سطح شهرها ناامن کرده و مجازات واقعی برای آنان اعمال می کردیم، درصد به مراتب ناچیزی قربانی می دادیم. اکنون هم داخل را رها کرده ایم و هم در مرزها توفیقی نیافته ایم.
- جریان رعدگونه اخیر مواد مخدر بی ارتباط با مناسبات بین المللی ایران نیست و می تواند توطئه قدرتهای غربی از جمله آمریکا باشد تا با ایجاد بحران مواد مخدر دولت ایران را تسلیم نماید.
- جریان اخیر را می توان در چارچوب جنگ مذهبی وهابیون بویژه القاعده علیه شیعیان ارزیابی کرد که هم در عراق و هم در افغانستان حضور دارند و در عراق با عملیات تروریستی و در ایران با مواد مخدر جنگ نامیمونی با شیعیان براه انداخته اند
حال اگر بپذیریم به هریک از دلایل فوق یا دلیل دیگری که وجود داشته باشد، این روند، امنیت ملی و ارکان جامعه را تهدید کرده و از مرز بحران گذشته، آیا ضرورت ندارد از تمام امکانات کشور اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی امنیتی برای مهار این بحران استفاده کنیم؟آیا وقت آن نرسیده که قوانین مربوطه مورد تجدیدنظر قرار گیرد و با شرایط جدید واقعیت روز روبرو شویم؟ آیا اساسا برآوردی داشته ایم از ضریب هزینه های بازپروری افراد آسیب دیده و زیانهایی که از قبل اعتیاد آنان به جامعه وارد شده، چه درصدی از هزینه های یک مقابله تمام عیار و سراسری است؟اکنون باید پرسید،سرمایهگذاری و هزینه های سنگین برای بستن راههای ورود مواد مخدر چقدر نتیجه داده است؟ آیا هرچقدر هم هزینه شود، روزی خواهد رسید که هیچ محموله ای دیگر از طریق مرزی شرقی وارد کشور نشود؟ این درحالی است که "سهولت دسترسی" به مواد در داخل شهرهای کشور موجب شده تا بیشترین خسارت به جامعه وارد شود.آیا نمی توان این هزینه سنگین برای بستن مرزها را صرف حذف سهولت دسترسی و مهار افزایش روزافزون اعتیاد در جوانان کرد. آیا وقت آن نرسیده که یک برنامه مداوم و مستمر، ضربتی فراگیر با قوانین سخت گیرانه برای مهار اعتیاد و حذف کامل سهولت دسترسی به مواد در داخل شهرها را به اجرا بگذاریم.حالا در هرلحظه از شبانه روز با کمترین خطر می توان این مواد را تهیه کرد. علاوه بر آن چهره شهرمان با این سهولت دسترسی، چهره ای زشت و چندش آور است; در گوشه و کنار خیابانها، میادین و پارکها; و بدتر از همه اینکه خانواده های ایرانی بطور جدی در معرض تهدید هستند، این را می توان از مراکز ترک اعتیاد دریافت.
منبع: محمد علی حیدرهایی